در 22 آوریل، دانشجویان در دانشگاه میشیگان اردویی برگزار کردند تا خواستار واگذاری کامل و کامل دانشگاه از اسرائیل نسل کشی شوند. با انجام این کار، آنها به ده ها دانشگاه دیگر در ایالات متحده پیوستند تا در همبستگی با مردم فلسطین که با نسل کشی ارتش اسرائیل مواجه هستند، ایستادگی کنند. نیروهای اسرائیلی بیش از 34500 فلسطینی از جمله 14500 کودک را در غزه و نزدیک به 490 از جمله 124 کودک را در کرانه باختری اشغالی کشته اند.
آنچه در میشیگان به عنوان عضوی از کمپ دیدم الهام بخش است.
دانشآموزان با پیشینههای مختلف قومیتی و مذهبی از جمله فلسطینیها و یهودیان، مردم عرب و آسیای جنوبی و غیره به این اعتراض پیوستند. بسیاری از اعضای جامعه در داخل و اطراف کمپ وقت می گذرانند: برای محافظت از آن، توزیع غذا و یادگیری.
اردوگاه به محلی برای کمک و حمایت متقابل، بحث و آموزش سیاسی تبدیل شد. دانش آموزان یاد می گیرند که با چرخش برنامه های گشت زنی، خدمات پزشکی و غذایی سازماندهی کنند.
در هفته گذشته، دانشجویان سخنرانی هایی در مورد موضوعاتی از سرمایه گذاری مشکل ساز دانشگاه گرفته تا استعمار زیست محیطی، همبستگی با سایر گروه های بومی مانند ارامنه، و شعرخوانی فلسطینی ها برگزار کرده اند. فیلمهایی مانند اسرائیلیسم و حال برای جلب توجه به طرحهای سیاسی کنونی و واقعیتهای ظلم اکران میشوند. مانند سایر دانشگاهها، ما یک کتابخانه فلسطینی تأسیس کردهایم که در آن هر کسی میتواند کتابهایی درباره تاریخ فلسطین یا اندیشه سیاسی به امانت بگیرد و درباره جنبش آزادیبخش بیشتر بیاموزد.
تاکنون، تنها اختلالات دانشجویان طرفدار اسرائیل بسیار اندک بوده است، اعتراضات متقابل آنها بین 3 تا 10 شرکت کننده را به خود اختصاص داده است. آنها با افتخار پرچم های اسرائیل خود را در مقابل پیکت هایی که چهره فلسطینی های کشته شده را نشان می دهد، نگه می دارند.
سازمان دهندگان کمپ با این باور که “ما از یکدیگر محافظت می کنیم” رابط های پلیسی و ناظران قانونی خود را ایجاد کرده اند. این امر از هرگونه درگیری که می توانست به مداخله پلیس منجر شود، جلوگیری کرده است. مدیریت دانشگاه میشیگان به اردو اجازه داد تا زمانی که با فارغ التحصیلی هفته آینده “تداخل” نداشته باشد. بدیهی است که کشتار فلسطینی ها نگران کننده تلقی نمی شود.
علیرغم ماهیت غیرخشونت آمیز اردوگاه ما و اردوهای مشابه در سراسر کشور، مانند سایر اعتراضات دانشگاهی در سراسر کشور، اتهامات یهودستیزی به ما وارد شد. اما برچسب زدن به اعتراضات نسل کشی به عنوان ضد یهود نه تنها پوچ نیست، بلکه خطرناک است.
چنین برچسبی یهودیت، یک دین صلح آمیز، را با صهیونیسم، یک ایدئولوژی سیاسی که در قرن نوزدهم ایجاد شد، متحد می کند. اتحاد خطرناک است زیرا به دروغ ادعا می کند که همه یهودیان از آنچه دولت اسرائیل و شهرک نشینان انجام می دهند حمایت می کنند، تنوع در جامعه را انکار می کنند و به نظریه های توطئه در مورد “وفاداری های دوگانه” دامن می زنند. همانطور که اردوگاه های ما نشان می دهد، این معادل سازی نادرست نمی تواند دور از حقیقت باشد. در بسیاری از دانشگاه ها، گروه های یهودی در مرکز بسیج حامی فلسطین قرار گرفته اند.
ما فلسطینیها هویت ستمگران خود را انتخاب نکردهایم، و با این حال دائماً از ما خواسته میشود که ترس از گسترش یهودستیزی را برطرف کنیم. آیا بچه های غزه اهمیت می دهند که دین خلبانان هواپیماهای جنگی اسرائیل که آنها را بمباران می کنند و مادر و پدرشان را می کشند چیست؟
ما نباید فراموش کنیم که برتری سفیدپوستان بزرگترین مشکل پیش روی جامعه یهودی در ایالات متحده و فراتر از آن بوده و هست. این یک واقعیت ساده است که مقامات و نهادهای آمریکایی همچنان از آن چشم پوشی می کنند.
ما بیشتر واکنش آنها را به دانشجویان معترض به نسلکشی میبینیم تا به «تروریستها» که مردم بیگناه را در کنیسه درخت زندگی میکشند، یا به نژادپرستان سفیدپوستی که در خیابانهای شارلوتزویل راه میروند و شعارهای ضدیهودی سر میدهند.
چرا؟ زیرا اگر دانشآموزان ممتاز مایلند در مدارسی که برای شفای نسل بعدی امپریالیستها طراحی شدهاند، خط مشی آینده فلسطینی را بپیمایند، این بدان معناست که خفقان استعماری بر فلسطین، جوانان آمریکایی، جامعه غربی در کل در حال شکست است – و این باعث ترس میشود. کسانی که از استعمار و استعمار فلسطین در سراسر جنوب جهانی سود می برند. اگر دانشجویان حاضرند به این شدت برای فلسطین بجنگند، در اینجا متوقف نخواهند شد.
به همین دلیل است که در ایالات متحده از زور وحشیانه برای سرکوب اعتراضات در دانشگاه ها استفاده شده است: از دانشگاه کلمبیا و دانشگاه نیویورک گرفته تا دانشگاه اموری، دانشگاه تگزاس در آستین و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی.
با این حال، به جای سرکوب قیام، وحشیانه دانشجویان و اساتید، جوانان را نه تنها در ایالات متحده، بلکه در کشورهای دیگر نیز برانگیخت. با هر دستگیری، هر برکناری و هر تلاش برای ساکت کردن ما، نهادهای رسمی و ادارات دانشگاه تنها حمایت خود را از آرمان فلسطین گسترش دادهاند.
آنچه در فلسطین اتفاق می افتد احتمالاً مسئله حقوق بشر در زمان ما است و واکنش ایالات متحده به اعتراضات طرفدار فلسطین آن را به موضوع آزادی بیان در زمان ما تبدیل کرده است. هر دانشجو، هر معترض در دفاع از آزادی فلسطین، مبارزه با همدستی ایالات متحده در جنایات اسرائیل، و مقاومت در برابر استعمار افتخار دارد.
با این حال، ما هیچ توهمی نداریم که آنچه را که در طول مبارزات در دانشگاه تجربه می کنیم، به هیچ وجه می تواند با اشغالگری اسرائیل مقایسه شود.
همتایان ما در غزه نه تنها خانواده ها، دوستان، استادان و دانشجویان خود را از دست دادند، بلکه کل دانشگاه های خود را نیز از دست دادند. تا زمانی که دانشگاههای آنها بازگشایی شوند، تا زمانی که آنها آزادی مطالعه مجدد پیدا کنند، ما دانشگاههای خود را به بستری برای صدای آنها تبدیل خواهیم کرد تا جهان را در مورد وضعیت اسفناک خود آموزش دهند. خیمه های ما مانند خود فلسطین راه به جایی نخواهد برد و در برابر ناملایمات تا پیروزی استوار می ایستیم: آزادی کامل از اسرائیل و در نهایت آزادی فلسطین.
کمپین بدنامی که ما را به یهودستیزی و خشونت پلیس متهم می کند ادامه خواهد داشت. اما در حالی که آنها تیتر اخبار می شوند، ما باید به خود و حامیان خود یادآوری کنیم: همه نگاه ها باید به غزه باشد.
پوشش مداوم جنبش دانشجویی نباید توجه را از جنایات جنگی سیستماتیکی که در غزه مرتکب می شود منحرف کند. تمرکز باید روی گورهای دسته جمعی که همچنان در نوار غزه کشف می شوند، از جمله در بیمارستان های الشفاء و ناصر باقی بماند. در مورد گرسنگی اجباری مردم فلسطین در حالی که اسرائیل همچنان وانمود می کند که در حال “افزایش” کمک است اما در واقعیت از آن به عنوان سلاح جنگی استفاده می کند. در مورد بمباران مداوم اسرائیل که هر روز کودکان، زنان و مردان را با سرعتی تکان دهنده می کشد. در مورد حمله قریب الوقوع به رفح و تلاش های اسرائیل برای سرپوش گذاشتن بر جنایاتی که مرتکب خواهد شد با وانمود کردن برنامه هایی برای “تخلیه” جمعیت غیرنظامی.
در میان این دوران تاریک، آنچه در دانشگاه های آمریکا اتفاق می افتد من را سرشار از الهام و امید می کند. آینده فلسطینی ها اینگونه است: یهودیانی که مراسم عید فصح را در کنار مسلمانان در حال نماز خواندن در مغرب انجام می دهند. اعضای جامعه از همه مذاهب با هم نان می شکنند. مردم از هر پیشینه ای که در آزادی جمعی شرکت می کنند – فلسطین که قبل از قیمومیت بریتانیا وجود داشت.
رویای وطنم را می بینم، جایی که می توانم زیر سایه درختانی که پدربزرگ و مادربزرگ کاشته اند، بنشینم و آزادی را ببینم، آزادی را احساس کنم. و این رویا هر روز به تحقق نزدیکتر می شود.
نظرات بیان شده در این مقاله متعلق به نویسنده است و لزوماً منعکس کننده موضع تحریریه الجزیره نیست.