“ما متوقف نخواهیم شد”: چگونه دانشجویان دانشگاه کلمبیا میراث اعتراضی جدیدی را در غزه حک کردند | اخبار جنگ اسرائیل علیه غزه


نیویورک، ایالات متحده آمریکا – حدود ساعت 10 شب دوشنبه 29 آوریل تصمیم گرفتم آن را یک شب بنامم.

من و همکاران دانشجوی روزنامه نگارم در چند روز گذشته تا دیروقت در محوطه دانشگاه کلمبیا بیدار مانده بودیم و گزارشی را درباره داستانی که توجه جهانیان را به خود جلب کرده بود: تظاهرات و اردوگاه های طرفدار فلسطین که الهام بخش کمپین های مشابه در مدارس در سراسر جهان بود. ایالات متحده و در سراسر جهان.

در حالی که کیف دوربینم را به پشتم انداختم و شروع به ترک دانشگاه کردم و از کنار کمپ عبور کردم، یک معترض در حال عبور به من توصیه کرد: “تا حوالی نیمه شب می مانم.” “شاید اول باید به خانه بروم.”

دریافت کردم. قبل از بازگشت به دانشگاه به خانه رفتم تا باتری های دوربین یدکی را شارژ کنم و کارت حافظه یدکی بگیرم.

در کلمبیا، به نظر می رسد که بیش از یک نفر از ما انعام گرفته ایم. انبوهی از روزنامه نگاران دانشجو که همگی همان نشان های کاغذی و نوارهای آبی روی لباس های خود داشتند، در کنار اردو منتظر هر اتفاقی بودند. هیئت علمی روزنامه نگاری ما، همانطور که در تمام طول این مدت، در کنار ما ایستاده بودند.

معترضان خود را در “جوخه” دسته بندی کردند و در حالی که نمی دانستیم چه انتظاری داشته باشیم، از زوایای مختلف تماشا کردیم.

ما از هم جدا شدیم تا مطمئن شویم نقاط مختلف پوشیده شده اند. چند نفر از ما در کنار سالن پولیتزر، خانه دانشکده روزنامه نگاری کلمبیا، جایی که تعداد کمی از معترضان جمع شده بودند، ماندیم، در حالی که دیگران با دوربین ها و ضبط کننده ها در کنار کمپ آماده ایستاده بودند.

سپس همه چیز شروع شد. کمپ داران شروع به قدم زدن در چادرهای خود در خارج از علفزار کردند. گروهی شروع به شعار دادن کردند. دیگری در انتهای چمنزار سرودهای اعتراضی خواند. من با گروه کوچکی از روزنامه‌نگاران بودم که چادرها را به سمت چمن‌زار کوچک دیگری دنبال کردند، یک طعمه باهوش – چه عمدی یا غیرعمدی – به این معنی که بسیاری از ما لحظه‌ای را از دست داده‌ایم، آن طرف محوطه دانشگاه، زمانی که معترضان وارد سالن همیلتون شدند.

همانطور که ما با ماشین رد می‌شدیم، ده‌ها دانشجوی معترض برای بلند کردن سلاح در بیرون ساختمان، که پیشینیان آن‌ها در سال 1968 برای اعتراض به جنگ ویتنام و در سال 1985 تصرف کرده بودند، جمع شده بودند تا از کلمبیا درخواست کنند که شرکت‌های مرتبط با آپارتاید آفریقای جنوبی را واگذار کند.

دو تن از همکاران من در وسط بن بست، کنار درها بودند و شاهد بودند که دو ضد معترض قبل از بیرون راندن، تلاش می کردند تا اشغال را متوقف کنند. معترضان میزهای پیک نیک فلزی، صندلی‌های چوبی، سطل‌های زباله و گلدان‌های گیاهی را به سمت درها پرتاب کردند، جایی که آنها با زیپ بسته شده بودند و عملاً سدی را تشکیل دادند.

دو چهره نقابدار از بالکن طبقه دوم با تشویق و تشویق ظاهر شدند. آنها تابلوی “تالار هند” را که با دست نقاشی شده بود، باز کردند، اشاره ای به دختر فلسطینی شش ساله ای که در ماه ژانویه به همراه خانواده اش در ماشینشان کشته شد، زمانی که آنها سعی داشتند از حمله نظامی اسرائیل به غزه فرار کنند.

آن شب در طبقه ششم تالار پولیتزر در طبقه ششم تالار پولیتزر به خواب رفتم، صدایی تنها که از طریق مگافونی که از سالن همیلتون می آمد تقویت می شد: “این شادی که من دارم، دنیا به آن نداد. من نمی تواند آن را از من بگیرد.

معترضان دانشجو در محوطه دانشگاه کلمبیا در نیویورک موسیقی می نوازند [Yasmeen Altaji/Al Jazeera]
معترضان دانشجو در محوطه دانشگاه کلمبیا در نیویورک موسیقی می نوازند [Yasmeen Altaji/Al Jazeera]

پیشنهاد نهایی

صبح قبل احساس بسیار متفاوتی داشت. چمن جنوبی دانشگاه کلمبیا مملو از جمعیت بود و دهکده معترض کوچک در قلب پردیس – ده ها چادر و برزنت که «اردوگاه همبستگی غزه» را تشکیل می‌دهند – دو هفته پس از برپایی آن پر از زندگی بود.

این اعتراض ریشه در یک جنبش چند دهه ای برای حقوق فلسطینیان در سرزمینشان و پاسخگویی اسرائیل به خاطر اشغال غیرقانونی سرزمین های فلسطینی دارد. کمپین کنونی علیه جنگ اسرائیل علیه غزه – که در آن بیش از 34000 نفر کشته شده اند – همچنین با هدف تحت فشار قرار دادن کلمبیا برای انصراف از شرکت های مرتبط با اسرائیل است، همانطور که این دانشگاه در مورد آپارتاید آفریقای جنوبی پس از اعتراضات مشابه چهار دهه پیش انجام داد. .

در زمانی که من اعتراض را پوشش می دادم، صداها در کمپ متفاوت بود. برخی از روزها می توانید صدای اذان (اسلامی) یا شعارهای نماز عید فصح (یهودی) را بشنوید. یا صدای دمبک (درام) و ویولن‌های تیزش که سرودهای میکروتونال موسیقی محلی فلسطین و مووششاه کلاسیک اندلس را بازتاب می‌دهند. سخنرانان آهنگ نوازندگان شاخصی مانند عبدالحلیم حافظ و فیروز را تقویت کردند.

معترضان وعده های غذایی گرم اهدایی – پیتزا و سمبوسه، نان شیرینی و تخم مرغ، کیسه های نارنگی و وان کراکر، کلوچه و کلوچه را که روی برزنتی که به درستی آن را قرنیه نامیده می شود، به اشتراک گذاشتند.

یکی از چادرنشینان یک سالن ناخن موقت راه اندازی کرده بود و مانیکورهای قرمز، سفید، مشکی و سبز را متناسب با پرچم فلسطین نقاشی می کرد. «علامت‌های خیابانی» مقوایی فضاهای باریک بین ردیف‌های چادرها را به نام نویسنده و فعال فلسطینی که در ماه آوریل در حبس اسرائیل در اثر سرطان درگذشت، «جاده ولید داکا» نامیدند.

در مرکز چمن، برگزارکنندگان به طور معمول یک تخته سفید را به روز می کردند تا فعالیت های برنامه ریزی شده روز را منعکس کند: نماز ظهر و شام شبات، همراه با موسیقی جاز.

در گوشه‌ای از چمن‌زار در نزدیکی مسیر اصلی پردیس، یک «اصناف هنر» از معترضانی که تابلوها را نقاشی می‌کردند، نقش‌های کوفی را نقاشی می‌کردند، تزیین و سفارشی‌سازی مکان‌های چادر می‌زدند.

اما امروز دوشنبه، اردونشینان پیشنهاد نهایی را از سوی مدیریت دانشگاه تحت ریاست نعمت «منهای» شفیق دریافت کردند: همین الان تخلیه شده و از تعطیلی خودداری کنید. چادرنشینان از این دستور سرپیچی کردند.

و تا دوشنبه شب، غوغای صبح قبل از فورانی که با تصرف هامیلتون هال به اوج خود رسید، به یک زمزمه و سپس یک زمزمه پایان یافت. در محل کمپینگ، درهای زیپ دار چادرهای خالی در نسیم بال می زد. پتوها روی بالش‌ها مچاله شده بودند، که هنوز در خواب فرو رفته بودند. یک فانوس LED تکی که روی زمین می درخشد، یک قلم مو پوشیده از اکریلیک خشک قرمز و سبز روی یک صفحه کاغذی چسبیده بود.

این جامعه‌ای است که روزنامه‌نگاران دانشجویی مانند من در دانشکده روزنامه‌نگاری کلمبیا برای روزها آن را از نزدیک تماشا می‌کردند، برخلاف «رسانه‌های بیرونی» که تنها در طول پنجره‌های روزانه دو ساعته از زمان شروع اردو اجازه حضور در دانشگاه را داشتند. دانشجویانی از نشریات دانشجویی از جمله WKCR و Columbia Daily Spectator به ما پیوستند.

جامعه ای که با توجه بیشتر به اعضایش، سعی کرد تاکید کند که آنها داستان نیستند. تابلوهایی که روی چمن ها نصب شده بود نوشته بود: «همه چشم ها به غزه است».

اما در 24 ساعت آینده نگاه جهان به کلمبیا تنها تشدید خواهد شد.

دانشجویان، از جمله روزنامه نگاران دانشجو، روز سه شنبه 30 آوریل 2023 در لابی ورودی جان جی هال در دانشگاه کلمبیا در نیویورک گرفتار شدند. [Yasmeen Altaji/Al Jazeera]
دانشجویان در روز سه شنبه 30 آوریل 2023 در لابی ورودی جان جی هال در دانشگاه کلمبیا در نیویورک گرفتار شدند. [Yasmeen Altaji/Al Jazeera]

حمله

صبح سه شنبه به طرز وحشتناکی آرام آغاز شد. کمپ به جز چند معترض خالی بود و همیلتون هال خواب آلود بود، تنها حرکتی که از روی بنری که روی آن نوشته شده بود “انتفادا” از کنار ساختمان آویزان شده بود.

درست چند روز قبل، مدت‌ها قبل از اشغال همیلتون هال، دولت کلمبیا اعلامیه‌ای ارسال کرده بود که در آن استدلال می‌کرد که «بازگرداندن پلیس نیویورک در این زمان نتیجه معکوس خواهد داشت، و باعث شعله‌ورتر شدن آنچه در محوطه دانشگاه می‌گذرد و هزاران نفر را به آستان ما می‌کشاند. جامعه ما را تهدید کند».

این یادداشت با ناباوری تظاهرکنندگان مواجه شد: از این گذشته، در ماه آوریل، دانشگاه برای اولین بار در بیش از 50 سال گذشته با پلیس دانشگاه تماس گرفته بود تا تلاش کند کمپ را پاکسازی کند. بیش از 100 دانشجو دستگیر شدند.

در عوض، شنیدم که سازمان‌دهندگان به اردوگاه‌ها توصیه می‌کنند که وسایل خود را در کیسه‌های زباله جمع کنند و در صورت دستگیری شماره تلفن را روی دستان خود بنویسند.

تا عصر سه شنبه، ترس آنها به واقعیت تبدیل می شد. پلیس نیویورک کمی بعد از ساعت 9 بعد از ظهر سه شنبه (01:00 به وقت گرینویچ) وارد محوطه دانشگاه کلمبیا شد.

قبل از اینکه هارمونی های “ما حرکت نمی کنیم” را با راهپیمایی صدها افسر پلیس که به سمت سالن همیلتون حرکت می کردند، دانشجویان دست در دست گرفتند و با هم آواز خواندند.

تماس‌ها از طریق دستگاه‌های آکوستیک دوربرد (LRAD) برای پراکنده شدن یا دستگیری در سراسر محوطه دانشگاه طنین‌انداز می‌شد، در حالی که آهنگ‌های شناور سرودهای اعتراضی را در بر می‌گرفتند، کرم‌هایی که احتمالاً هر کسی که در محوطه دانشگاه بوده است، به یاد آورده است

معترضان خارج از همیلتون برای دستگیری آماده می شوند. اما مسئولان به محض ورود از آنها روی گردان شدند و در عوض به ما، تماشاگران و مطبوعات روی آوردند.

مأموران به ما دستور دادند که منطقه را ترک کنیم. برگشتیم تا همه چیز را فیلم برداری کنیم. یکی از افسران گفت: “اگر به جلو نگاه کنی راحت تر است.” دیگری در یک فرمان دسته جمعی بارها فریاد زد: «برگرد تا نیفتی». دیگری گفت: “زمان رفتن به داخل است.” “به خوابگاهت برگرد.”

همانطور که پشت ما به درب یک ساختمان در انتهای حیاطی که همیلتون در آن بود بود، درها باز شد و افسران باتوم های خود را بلند کردند و در حالی که همه به داخل رفتیم، آخرین فشار را انجام دادند. قبل از اینکه بفهمیم کجا هستیم، یک لحظه سرگردانی وجود داشت: در یک خوابگاه دانشجویی به نام جان جی هال.

این جایی است که مرکز بهداشت دانشجویی، سالن غذاخوری و غذاخوری آخر شب در محوطه دانشگاه قرار دارد. اما ما نتوانستیم هیچ کدام از اینها را ببینیم. در حالی که پلیس از درهای لابی ورودی ساختمان مقابل ما محافظت می کرد، امنیتی محوطه دانشگاه از بقیه ساختمان پشت سرمان محافظت می کرد و دسترسی ساکنان خوابگاه را محدود می کرد.

با حدود 30 یا 40 نفر در لابی ورودی کوچک، تهویه ضعیف بود. ما به حمام نمی رسیم. فلش های قرمز به خروجی اضطراری اشاره می کرد، اما درها توسط ماموران مسدود شد. باطری گوشی در حال از بین رفتن بود. و مهم‌تر از همه برای روزنامه‌نگاران در میان ما: ما نمی‌توانستیم همیلتون را ببینیم جز اجساد افسرانی که بیرون درهای شیشه‌ای جان جی ایستاده بودند.

دانش‌آموزان حدود سه ساعت به درهای ورودی لگد می‌زدند، روی زمین به دیوار خم می‌شدند و با کوله پشتی‌هایشان به عنوان بالش می‌خوابیدند. دانش آموزی با پای ضربدری روی زمین نشسته بود و در حالی که دوستش او را دلداری می داد به آرامی گریه می کرد.

سه ساعت در آن سالن گذشت تا ما را به داخل راه دهند، کارکنان ما را به خوابگاه ها و ساختمان هایی راهنمایی کردند که نام یا مکان آنها را نمی دانستند. “ما می دانیم که شما می خواهید از اینجا بروید. یکی گفت ما داریم به شما لطف می کنیم.

حوالی ساعت 1:30 بامداد از محوطه دانشگاه خارج شدم، از کنار خدمه ای که چادرها را از چمن جنوبی در حال حرکت بودند رد کردم و وارد یک کامیون زباله شدم که آنها را در جای خود له کرد.

باقیمانده ها

روز چهارشنبه، تنش محسوس نبود، فقط ناامیدی بود. محوطه دانشگاه ساکت بود، اما آرام نبود. کاملا خالی بود. هیچ کس جز ساکنان و کارکنان اصلی – که دانشکده روزنامه‌نگاری مطمئن شد که ما را به عنوان روزنامه‌نگار دانشجو ببینند – نمی‌تواند از دروازه‌های دانشگاه عبور کند.

در جایی که اردوگاه زمانی قرار داشت، تنها آثاری از چمن های تغییر رنگ به شکل پایه های چادر مستطیلی وجود داشت.

اما حرکت چیزی جز شبح وار به نظر می رسد. روز چهارشنبه، معترضان “نمایش نور” را در کنار محوطه دانشگاه به راه انداختند و عناوینی را در نمای عمومی سالن همیلتون پخش کردند که روی آن نوشته شده بود “هیند هال برای همیشه”.

هر سال، در آستانه امتحانات، دانش‌آموزان دور هم جمع می‌شوند تا در محوطه دانشگاه چیزی به نام «فریاد اولیه» ارائه دهند. روز پنجشنبه آن سنت را به خانه شفیق بردند و بر در خانه او فریاد زدند.

روز جمعه، معترضان دوباره در مقابل دروازه‌های دانشگاه کلمبیا صف کشیدند. و کلمات هنوز در محله تکرار می شد: “آشکار کن، رها شو، ما متوقف نمی شویم، ما آرام نمی گیریم.”

دیدگاهتان را بنویسید

xxxpornfilm xxx 18 kiran pakistan real mother xxx sexkurzfilme yujzz com Finland Chudai Indian Bangalore Teen Girl Fuck Jessica Alba Fake Cum Shot rujizz bfxxxhindi.net