ونسا وینستون، 44 ساله، در روزو، پایتخت دومینیکا زندگی می کند، جایی که او یک تجارت کوچک را اداره می کند، که عمدتاً لوازم جانبی مد سفارشی و دست ساز تولید می کند. او همچنین رئیس انجمن تولیدکنندگان هنر و صنایع دستی دومینیکا است که به اعضای آن کمک می کند محصولات خود را تبلیغ کنند.
طوفان ماریا خانه او و کارگاهی را که در آن تمام محصولاتش را تولید می کرد، ویران کرد. با وجود این شکست، او بهبود یافت و امروز یک نمونه الهام بخش برای دیگر کارآفرینان دومینیکن است، حتی در اولین ابتکار مبادله مد مشترک المنافع در کاخ باکینگهام در لندن شرکت کردند.
در اوایل آوریل، خانم وینستون با UN News به روزهای تاریک پس از طوفان ماریا نگاه کرد و توضیح داد که چگونه توانست به عقب بازگردد.
«در سال 2017، زندگی خوب به نظر می رسید. من تازه از یک نمایشگاه تجاری در باربادوس با دو نفر دیگر از اعضای انجمن برگشته بودم. هیجان زده بودم که به خانه آمدم و کسب و کارم را به سطح بعدی برسانم. من یک کارگاه و یک خانه کوچک اما راحت با بچه هایم داشتم.
اما طوفان ماریا نقشه های دیگری داشت.
روزی که برخورد کرد، تصور کردیم که سقف در اثر طوفان منفجر خواهد شد، اما در کارگاه خانه در امان خواهیم بود. بنابراین هر چه می توانستیم حمل کردیم، بقیه را با پلاستیک پوشاندیم و حدود ساعت 6 بعدازظهر به سمت پایین حرکت کردیم.
سقف طبقه همکف چوبی بود، بنابراین میتوانستیم باد و باران را احساس کنیم و در تهدید به باز شدن یا دو نیم شدن بود. شنیدیم که یخچال و اجاق طبقه بالا به زمین خورد و سقف شروع به بالا رفتن کرد. بعد دختر بزرگم هیستریک شد.
همه دخترانم را زیر پله ها انداختم و با سرازیر شدن آب و زوزه بادهای اطرافمان، همه گریه کردند. خانه ویران شد، اما راه پله ما را نجات داد.
پس از طوفان، روزهای سخت تری در راه بود. وقتی به بیرون نگاه کردیم و وضعیت کوه ها را دیدیم، همه چیز سیاه بود [the storm transformed the countryside, removing much of the lush green foliage and trees]. حتی سطح جاده نیز توسط بادها بلند شده بود. من با چهار فرزند ماندم و جایی برای ماندن نداشتم، اما فقط باید تشکر کنم که هنوز زنده ایم.
بلافاصله، جامعه با سازمان های امدادی مانند صلیب سرخ و سازمان ملل متحد گرد آمدند. کمک نقدی دریافت کردیم که از آن برای غذا استفاده کردم. با این حال، بدون خانه بودن برای دخترانم بسیار چالش برانگیز بود، بنابراین آنها را فرستادم تا مدتی با پسر عمویم در باربادوس زندگی کنند.
در همین حین، من و اعضای انجمن تولیدکنندگان هنر و صنایع دستی دومینیکا تصمیم گرفتیم تا روی چگونگی احیای دوباره جنگل تمرکز کنیم. صنعت ما به شدت به جنگل وابسته است، زیرا بیشتر محصولات ما از مواد خامی که در آنجا رشد می کنند، مانند نارگیل و نیزارهای مختلف که برای ساخت سبد و جواهرات استفاده می کنیم، تهیه می شود.
اما بعد از ماریا دیدیم که بسیاری از گیاهان و درختان از بین رفته اند، بنابراین مواد اولیه آن را پیدا نکردیم. ما به دنبال بذرهای مورد نیاز خود گشتیم و همه بیرون رفتیم تا آنها را در جنگل بکاریم. ما همچنین به اعضای خود آموزش داده ایم که چگونه با استفاده از چوب های محلی برای ساخت کندوها در صنعت زنبورداری شرکت کنند زیرا موم کندوها برای صیقل دادن محصولات مبلمان ما بسیار مهم است.
وقتی UNO آموزش کسب و کار ارائه می دهد، من همیشه ثبت نام می کنم زیرا آنها به من کمک می کنند مهارت های خود را به عنوان یک کارآفرین توسعه دهم و با دیگر صاحبان مشاغل کوچک ارتباط برقرار کنم. این همان نوع حمایتی است که واقعاً به من کمک کرد تا دوباره روی پای خود بازگردم و موفق شوم، یعنی بهتر کردن خودم، کمک به اعضایم و تأمین معاش خانواده ام».